•☀ هعییی خدا...خودتون ببینید دیگه ☀•
دوران دبیرستان یخورده شیطون بودم.
یه روز ساعت ۶:۳۰ صبح مثل دیونه ها پاشدم رفتم دم مدرسه یه
تیکه چوب کردم تو قفل مدرسه.
آخه ساعت اول امتحان ریاضی داشتیم.
جونم براتون بگه که تا ساعت ۱۰نرفتیم مدرسه . خعلی حال داد.
اینجوری نیگام نکنید معذب میشم
زن به شوهر: اگه من ازت جدا شم چی میشه؟
مرد: دیوونه میشم.
زن: نمیری دوباره زن بگیری؟
مرد: والا به دیوونه اعتباری نیست !
..................
چندتا عمه ی پیر داشتم همیشه توی عروسی ها می اومدن سیخونک می زدن تو پهلوم در گوشم می گفتن : بعدی تویی .. بعدی تویی!!!!!! البته دیگه اینکارو نمی کنن چون توی ختم ها منم باهاشون همین کارو کردم!!!!!!!! ................. اینم یه نوعشه.. نگهداری بچه که به عهده پدرای این دوره زمونه باشه میشه این..
نظرات شما عزیزان:
<-PollName->
آمار
وب سایت:
